زمرد

ساخت وبلاگ
آمده ایم کیش و به نظرم نسبت به 6 سال پیش مسافر بیشتری رو جذب کرده و در این مدت ساختمان ها، هتل ها و رستوران های جدیدی در آن بنا شده اند. غیر از هوایش (البته امروز به شدت بادی ست و توی پلاژی که هستم به شدت به در و دیوار می کوبد) ماشین هایی هم که آدم می بیند بی اغراق چشم نواز هستند. نمی دونم چقدر ساکنین محلی داره ولی یه جاهایی مثل کنار ساحل آدم می بینشون. ریز اندام هستند با پوست تیره. به نظر بسیار مهربان می آیند. چیزی که می خوام بگم اینه. خیلی فکر و سرمایه گذاری شده برای توسعه این جزیره. به نظرم چیزی که جاش خالیه مطابقت نداشتن تفریح ها و امکانات با اقلیم اینجاست. البته اصولا مسافرین و پولدارهای هم که اینجا واحد آپارتمانی خریده اند طرفدار نوع خاصی از رستوران ها بوده اند مثلا. هوای اینجا جوریست که آدم به جای سه وعده، پنج وعده غذایی می خواهد. و اگر گرسنه باشی توی رستورانی که شلوغ است و مدیرت خوبی ندارد با نون و زیتون خودت را سیر می کنی و از نهار خانوادگی ناقابل که رکورد تازه ایست در پرداخت هزینه ی رستوران در خانواده ات (800 تومان) لذت نمی بری. با این حال به نظرم اگر از بودن در کنار اقوام و خانواده لذت می برید این سفر ارزشش را دارد.  زمرد...
ما را در سایت زمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maninjamia بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:41

سلام. خوب هستید؟ چه می کنید؟ طرف های شما رو نمی دونم، اصفهان دو سه روزه خیلی هوا سوز داره. یعنی یه جور لج درآری هم آفتابه و هم خشک و سرد. دیروز دنبال یه کتابی رفته بودم کتابخونه ی دانشگاه. من البته کارت ندارم ولی خب با کارت بابام می تونم کتاب بگیرم. همونجا توی کتابخونه بین قفسه های کتاب های هزار رنگ (که البته بوی ماندگی هم می دهند) صندلی می گذارم و کتابی که نظرم را جلب کند می خوانم. بین خودمان باشد، دلم می خواهد فکر کنم کتاب ها خودشان صدایم می کنند. دیروز بخصوص از فضای خشک و سرد بیرون که خزیدم توی کتابخانه ی زبان های خارجی، که در طبقه ی زیرین دانشکده واقع شده، متوجه گرمای مطبوعش شدم. ژنراتور "روووووم روووووم" صدا می کرد. ​​​​​​توی اون فضای به اون بزرگی من بودم و دو تا مراجع و دو تا کارمند کتابخونه. با خودم فکر کردم کاش میشد یه کم منصفانه تر با انرژی برخورد می کردیم. مثلا فضا های عمومی (و بخصوص دولتی) نسبت به تعداد مراجعین اجازه می داشتند انرژی، که سرمایه ی عمومی ست رو استفاده کنند. بهای این انرژی رو میشه مثلا برای جبران خسارت کشاورزان که از تغییرات اقلیمی متضرر می شوند استفاده کرد. امروز دیدم اخبار داره درباره ی افزایش پنجاه در صدی قیمت انرژی در انگلستان حرف می زنه. این افزایش دلایل مختلفی داشته. مثلا گویا روسیه امسال گاز بهشون نفروخته و انگلستان لگبرای تامین انرژیش بخصوص به گاز وابسته ست. گویا قبلا بهای سالانه ی انرژی هر خانوار حدود هزار و هفتصد دلار می‌شده، حالا پنجاه در صد هم میره روش. خلاصه که یاد کتابخونه افتادم، حالا کتابخونه هم نه، همه ی فضا های دولتی که گاز مجانی بهشون داده میشه. گرمای مطبوع در فصل زمستان نعمت است. کاش بشه زمرد...
ما را در سایت زمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maninjamia بازدید : 179 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:41